اما نگاه ديگري كه در كشور ما و در بسياري از كشورهاي دنيا مغفول و مهجور بوده و در حال حاضر به صورت يك مكتب درآمده ديدگاه نهادگرايي است. اعتقاد مكتب نهادگرايي بر اين است كه دولت، فقط نقش متولي و متصدي به اين معنا كه اگر متولي نيست، متصدي است و برعكس – بلكه نقشهاي ديگري را نيز بايد بر عهده بگيرد. براي مثال آقاي «پيتر اوانز» اصطلاحي را باب كرده است كه دولت ميتواند، قابلهگر و پرورشدهنده نيز باشد. نهادگراها اعتقاد دارند كه اساسا بازار كشورهاي در حال توسعه مثل بازارهاي كشورهاي غربي كامل نيستند كه ما هر سياست غربي را براي بازار خود اعمال كنيم.
اين مطلب در اينجا هم صادق است. بازارها در كشورهاي در حال توسعه شكستهاي بسيار متحمل شدهاند و اطلاعات بسيار كمي در اين بازارها وجود دارد.
در غرب، دنيايي اطلاعات وجود دارد اما در كشور ما دستگاههاي دولتي هم از دادن اطلاعات خودداري ميكنند، با اين وجود از بنگاههاي خصوصي چه انتظاري است كه اطلاعاتشان را در اختيار قرار دهند بنابراين اطلاعات كامل اصلا وجود ندارد. بحث ديگر اين است كه بنگاهها اساسا در كشور ما بنگاههاي ناقصي هستند.
تهران - مناطق شمال
در غرب هر شركتي كه تاسيس ميشود در كنارش R&D دارد، واحد بازاريابي دارد، با شركتهاي ديگر همكاري ميكند اما در كشور ما به ندرت شركتي با چنين خصوصياتي پيدا ميشود. بنابراين دولت بايد نقشهاي جديدي را تعقيب كند، چشمانداز سازي كند و فضا را براي بخشخصوصي (كه وجود ندارد)، به وجود بياورد و پرورش بدهد. تناقضي كه در كشور ما وجود دارد اين است كه وقتي ميگوييم دولت، بلافاصله عنوان ميشود دولت كه حضور داشته و حمايت كرده است و بسياري از صنايع هم دولتي هستند.
خودروسازي 40سال است كه مورد حمايت دولت بوده و صنايع ديگر نيز همين طور ولي به نظر بنده، اين حضور، حضوري معيوب و ناقص (بهخصوص در بخش اقتصاد) بوده، يا اينكه بنگاهداري را به بدترين شكل و يا مثل شرايط حال حاضر در بخش مسكن، حضور جدي و فعالي ندارد فقط در همان حد تعيين ارز، ماليات، بهره و ...
دخالت ميكند.
No comments:
Post a Comment